%%%%%%%%%%%%%%%%%%
فصل دوم : مجالس عزادارى در مدينه
پس از اين آگاهى دردناك و رنج آفرين كه مدينه را در ضجه و شيون فرو برده بود هر جا را كه نظرى افكندند سياه پوش شده و پاسخ هر سخنى كه با اهل مدينه در ميان مى نهادند جز اشك و آه و حسرت چيزى نمى شنيدند، مجالس عزادارى برقرار شد تا يادى از شهيدان راه خدا نموده باشند، در آن مجالس سخن از شهادت حسين بن على عليه السّلام جگر گوشه رسول خدا صلى الله عليه و آله و جنايت هاى يزيد و عمال او به ميان مى آمد، يكى از افرادى كه مجلس عزادارى منعقد نموده بود عبداله بن جعفر طيار بود كه براى سوگوارى عموزاده اش حضرت حسين بن على عليه السّلام و ديگر شهيدان به ويژه دو فرزندش مجلسى تشكيل داده بود.
مردم دسته دسته براى عرض تسليت و جويا شدن از حقايقى كه به وسيله ماموران كثيف يزيد تحريف شده بود به آن مجلس مى آمدند، هر كس وارد مى شد سراغ زينب دختر رشيد على مرتضى عليه السّلام را مى گرفت ، ولى همه مى گفتند كه او در مجلس حضور ندارد.
البتّه در اين هنگام دو پاسخ به گوشها مى رسيد. عده اى مى گفتند: زينب در اين سفر بى نهايت رنج و عذاب كشيده و چنان فرسوده و ناتوان گشته كه از شركت در مجلس عزا او را منع كرده اند ولى در پاسخ اين نوع سخنان مى توان گفت كه مقام استقامت زينب از اين بالاتر است ، بلكه اگر حضرت هم شركت نكرده علتش پايه گذارى يك انقلابى است كه در مدينه بايد پياده مى شد.
مدينه نبايد خاموش شود!
اين فكر پى در پى زينب عليهاالسّلام بود، هر جا كمى تنها مى نشست و به آينده و مسووليتى كه به عهده او گذاشته اند مى انديشيد بى نهايت رنج مى برد و پيش خود مى فرمود: مدينه نبايد خاموش شود اهالى مدينه بايد روح انقلابى داشته باشند و هميشه در تدارك نهضت عليه يزيد باشند.
اين آگاهى و شورش عليه ظالمان انجام شدنى نيست مگر اين كه من برنامه اى دقيق داشته باشم .
ولى چگونه بايد شروع كرد؟ در شام و كوفه زمينه براى سخنرانى هاى انقلابى عليه يزيد بن معاويه آماده بود، ولى در اين جا چه كنم ؟ با شركت نكردن در اين جلسات يك انقلاب فكرى در همه طبقات حتى مزدوران يزيد به وجود آوردم و بايد از آن بهره بردارى كنم و نگذارم مردم به زودى جنايات اين دزدان انسانيت را فراموش كنند، بايد به هر نحوى شده برنامه اى را طرح و پياده كنم .
تا اين كه پس از ساعت ها انديشيدن ، بهترين راه را انتخاب كرد كه جلوس نموده و زنان مدينه را به حضور پذيرفته فجايع و ستم ها و شكنجه ماموران دژخيم بنى اميه را بازگو كند. اين بهترين راهى بود كه مى توانست با وضع خفقان مدينه كه ماموران يزيد به وجود آورده بودند انتخاب كند. خوب تشخيص داده بود، پس از چندى كه اين برنامه را اجرا كرد، قبايل و عشاير در فكر خونخواهى بر آمدند.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%
نامه فرماندار مدينه
جاسوسان و ماموران مخفى فرماندارى كه در مجالس سوگوارى شركت داشتند و اين بار با دست زنان كه در مجلس زينب عليهاالسّلام حضور مى يافتند براى زينب دختر فاطمه زهرا عليهاالسّلام پرونده سازى كرده و فرماندار را آگاه كردند كه اگر به اين صورت پيش برود در آينده نزديك نه تنها زنان قيام مى كنند بلكه شوهران خود را به شورش عليه يزيد دعوت خواهند نمود.
خبرهاى پى در پى ماموران مخفى فرماندار، عمر بن سعيد الاشراق فرماندار مدينه را واداشت كه نامه اى به يزيد نوشته و وقايع را پيش از اين كه حادثه اى رخ دهد شرح داده ، كسب تكليف كند.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%
:: موضوعات مرتبط:
مجالس عزاداری در مدینه ,
,
:: برچسبها:
مجالس عزاداری درمدینه ,
نامه فرماندارمدینه ,